بازارچـــــه ی رودبنــه ای

از همه جا و برای همه

بازارچـــــه ی رودبنــه ای

از همه جا و برای همه

فارسی زبانان ارتفاعات هیمالیا

حسین خندان، فیلمساز مهاجر ایرانی که دو دهه است در آمریکا اقامت دارد دست به کار تولید مستندی از زندگی فارسی زبانان ارتفاعات چهارهزار متری هیمالیا شده است.

چهارده سال پیش برای اولین بار، رضا دقتی عکاس مجله نشنال جیاگرافیک زندگی تاجیک های چینی منطقه تاشکرگان در ناحیه سین کیانگ در شمال غربی چین را به تصویر کشید.

آسمان کاشگر اندکی قبل از فرود هواپیما، نشان از غروبی قریب الوقوع دارد در حالیکه ساعت محلی ۹:۳۰ شب است. دولت چین سعی دارد سیاست ساعت واحد را از غرب تا شرق این کشور پهناور، همچنان حفظ کند.

آمدن تا کاشگر که آن را پایتخت جاده ابریشم می نامند، در مجموع ۶ ساعت پرواز از پکن وقت لازم دارد. تا اینجا مشکلی نیست ولی همین که در هتلم صحبت از رفتن به تاشکرگانویافتن روستای بلدیر می کنم، مرا به اداره پلیس ارجاع می دهند تا مجوز عبور به آن مناطق را دریافت کنم. مجله ای چینی همراه با روزنامه ای را که در باره ام مطلبی دارندرا به آنها نشان می دهم ومی گویم که به عنوان فیلمساز قصد دیدار بامردم منطقه را دارم. بعد از نیم ساعت و پرداخت مبلغی، گذرنامه آنجا را برای ۴ روز دریافت می کنم.

قبل از راهی شدن در لابلای کوههای تاشکرگان، در چند خانواده تاجیک به عید دیدنی رفتم. داخل اکثر خانه ها بسیار آراسته وزیبا می نمود. مردم تاجیک این مناطق همگی نوروز را به جشن می نشینند ولی از هفت سین خبری نیست، در عوض سفره ای می گسترند که آن را رنگارنگ می نامند و در آن انواع نان های محلی، شکلات وحتی گوشت کله و پاچه گوسفند یافت می شود.

یکی ازاولین کارهایی که میزبان نوروزی برای مهمانانش انجام می دهد، این است که از کاسه آردی که از قبل تدارک دیده، مشتی آرد بر شانه راست مهمانش می پاشد که به منزله امید برکت در سال نوست. سپیدی شانه، علامت خوبی برای شناسایی تاجیک ها در خیابانهای تاشکرگان بود.

در طی مسیر تاشکرگان به بلدیر، بارها و بارها به معماری هایی چنین آشنا برخوردم که متاسفانه اکثرا مخروبه ای بیش نبودند.

توصیف بلدیر را اول بار از زبان رضا دقتی عکاس شهیر ایران شنیدم که ۱۴ سال پیش در آنجا عکاسی کرده بود. مسجد بلدیر اولین نمایی است که به مسافر از راه رسیده سلام می کند. این مسجد تنها برای کمتر از ۵۰ خانوار دربش باز می شود. مردم این روستا سنی مذهب فرقه اسماعبلیه هستند.

بلدیری ها گرچه تدریجا زبان فارسی را دارند فراموش می کنند اما فرهنگ مهمان نوازی و بزرگداشت نوروز و بهار از خاطره تاریخی شان به این زودها محو نخواهد شد.

پیرزنی بلدیری که خطوط گذر عمر را به چهره دارد، از اینکه می شنود این همه راه آمده ام تا تبریک نوروزی ام را به فارسی پاسخ بگیرم، خندان می شود.

همه تاجیک ها نان هایی دایره شکل می پزند که طبعا آن را نان می نامند. این نان ها در نانوایی های هر کوی و برزن دیده می شود. این عکس در شهر قدیمی کاشگر گرفته شده است.

دوشنبه بازار، معروفترین بازار سنتی و محلی کاشگر است که به قول مردمش به غیر از جان آدمیزاد و شیر مرغ، هرچیز دیگر در آن یافت می شود.

نمایی از شهر قدیمی کاشگر که به دلیل قدمت تاریخی اش، مکان مناسبی برای ساخت فیلم های تاریخی محسوب می شود. آخرین فیلمی که در این شهر ساخته شده، فیلم بادبادک باز است که بر اساس داستانی به همین نام نوشته خالد حسینی نویسنده افغان بر پرده نقره ای سینماهای جهان رفت.

جدا از نانوایی ها، نان فروشی هایی ازین دست در هر خیابان شهر قدیمی کاشگر به وفور یافت می شوند.

استفاده از رنگ های طبیعی که از پودر سنگ های معادن مختلف منطقه تهیه شده، محبوبیت خاصی دارد.

استفاده از الفبای زبان فارسی که در زمان جاده ابریشم یکی از زبان های کلاسیک و رسمی داد و ستد محسوب می شد کماکان در همه عرصه های هنری، فرهنگی و تجاری مورد استفاده قرار می گیرد تنها با این تفاوت که به دلیل آمیزش با زبان اویغور ها کمی رسم الخط دیگری بکار گرفته می شود

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد